عطا کردن حبوب، دانه دادن مرغان، چینه دادن. قوت دادن با دانه. از حبوب خوردنی پیش طیور نهادن خوردن را: مرغ را دانه دادن از دین است منطق الطیر عاقلان این است. اوحدی. ، خوردنی در دهان بچه نهادن مرغ مادر بمنقار: زق، دانه دادن مرغ بچه را به منقار. (دهار)
عطا کردن حبوب، دانه دادن مرغان، چینه دادن. قوت دادن با دانه. از حبوب خوردنی پیش طیور نهادن خوردن را: مرغ را دانه دادن از دین است منطق الطیر عاقلان این است. اوحدی. ، خوردنی در دهان بچه نهادن مرغ مادر بمنقار: زق، دانه دادن مرغ بچه را به منقار. (دهار)
متفرق و پاشان و پراکنده و از هم جدا، (ناظم الاطباء)، دانه دانه، - دان دان بیرون زدن، دانه ها بیرون آمدن بر اندام در بیماری سرخک و آبله مرغان و حصبه و جز آن
متفرق و پاشان و پراکنده و از هم جدا، (ناظم الاطباء)، دانه دانه، - دان دان بیرون زدن، دانه ها بیرون آمدن بر اندام در بیماری سرخک و آبله مرغان و حصبه و جز آن
روزی دادن. رزق رساندن. با بذل و بخشش معاش اطرافیان و زیردستان را تأمین کردن. روزی رساندن. موجبات معیشت دیگران فراهم کردن: به فضل و خوی پسندیده جست باید نام دگر به دادن نان و به بذل کردن زر. فرخی. و امیرک بیهقی را با خود برد و نان داد. (تاریخ بیهقی). آنکه او از آسمان باران دهد هم تواند کو به رحمت نان دهد. مولوی. مخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد. سعدی (بوستان چ یوسفی ص 149). بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب از بهر درویش شبخانه ساخت. سعدی
روزی دادن. رزق رساندن. با بذل و بخشش معاش اطرافیان و زیردستان را تأمین کردن. روزی رساندن. موجبات معیشت دیگران فراهم کردن: به فضل و خوی پسندیده جست باید نام دگر به دادن نان و به بذل کردن زر. فرخی. و امیرک بیهقی را با خود برد و نان داد. (تاریخ بیهقی). آنکه او از آسمان باران دهد هم تواند کو به رحمت نان دهد. مولوی. مخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد. سعدی (بوستان چ یوسفی ص 149). بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب از بهر درویش شبخانه ساخت. سعدی
عرض سلاح و سامان لشکر. (از آنندراج ذیل سان). عرض سپاه نمودن. (ناظم الاطباء). عرض دادن. لشکر عرض دادن: خوبان عجب که فیل مدارا و هند سان تسخیر ملک دل بتطاول حواله است. ظهوری (از آنندراج). سان دهم از قطره های خون خود صفهای دل لشکر دل بر سپاه جسم و جان خوش غالب است. ظهوری (از آنندراج)
عرض سلاح و سامان لشکر. (از آنندراج ذیل سان). عرض سپاه نمودن. (ناظم الاطباء). عرض دادن. لشکر عرض دادن: خوبان عجب که فیل مدارا و هند سان تسخیر ملک دل بتطاول حواله است. ظهوری (از آنندراج). سان دهم از قطره های خون خود صفهای دل لشکر دل بر سپاه جسم و جان خوش غالب است. ظهوری (از آنندراج)